(گزارش تحلیلى از افغانستان)
محمد جواد ناصرى (داودزاده)
مقدمه
افغانستان سرزمینى است که همواره بستر حوادث غم انگیز سیاسى، نظامى و اجتماعى بوده است. خاطرات تلخ و تراژدى غمناک سى سال گذشته خود نمایشى از صحنه ها و قصه هاى غم انگیزى; چون قتل، غارت، اشغال کشور، ویرانیها، مهاجرت، ظلم و استبداد در آن دیار مى باشد. ساختار اجتماعى، سیاسى و فرهنگى کشور در گذشته یکى از علل تکوین بحرانها بوده است. فقر شدید، جهل و نظام قبیلوى همواره از چالشهاى دولتهاى افغانستان بوده و مى باشد.
با سرنگونى رژیم فاشیستى طالبان جوانه هایى از امید و نشاط نسبت به آینده در دلهاى مردم افغانستان شکوفا شد و مردم آن دیار خیال مى کردند که با تحولات جدید سیاسى و همکارى جامعه جهانى، کشتى طوفان زده آنها به ساحل نجات نزدیک شده و آرامش و ثبات به خانه آنها برخواهد گشت، لذا تعدادى از افغانهاى مهاجر از دیار غربت با اشک و شوق فراوان به وطن خویش بازگشتند به امید اینکه دیگر سینه صاف آسمان وطن را غرش باد و طوفان خشونت، جهل، تعصب و تبعیض نشکافد.اما باید گفت که متأسفانه ملت ما براى رسیدن به آرزوها و آمال مطلوب خویش و نشستن بر سفره صلح تمام عیار و کامل و ذوب شدن یخهاى دشمنى و شکستن پنجره هاى سیاه و تاریک جهل و رفاه اقتصادى و آبادى کشور راهى بس طولانى و پرپیچ و خمى را در پیش رو دارند; زیرا دامنه و حجم مشکلات و رسوبات و لایه هاى متعفن به جا مانده از دوران گذشته بسیار کلان و پرهزینه و سنگین مى باشد. یقیناً صبر، بردبارى، ایثار و تلاش، گذشت و فداکارى زیادى را مى طلبد. نگارنده این سطور سعى نموده که چشم دیدها و شنیده ها و برداشتهاى سفرى یک هفته خود به افغانستان را با توجه به پیشرفت ها (تفاوتها) و عدم آن (شباهتها) در عرصه هاى مختلف یادداشت نموده و به تحلیل و ارزیابى علل ناکامى ها و نواقص بپردازد، تا شاید از این طریق توانسته باشد ابراز همدردى نموده و در جهت بهبود اوضاع کمکى کرده باشد، که این گزارش تحلیلى در سه قسمت کلى (بعد از مقدمه) ـ تفاوتهاـ شباهتها و دیدگاه و انتظارات مردم تهیه و تنظیم گردیده است.
۱ ـ تفاوتها
تعریف ـ هدف از تفاوتها; همانا تغییرات و پیشرفتهاى به وجود آمده در تمام عرصه ها در طى چهارسال گذشته در افغانستان مى باشد که دیده شود تا حال مردم افغانستان شاهد چه تغییراتى مثبت در کشورشان بوده است.
همان طورى که همه مى دانند تفاوتها و یا پیشرفتهاى زیادى در عرصه هاى مختلف سیاسى، اجتماعى، اقتصادى، فرهنگى و نظامى در افغانستان پس از طالبان نظیر انتخابات ریاست جمهورى و پارلمانى، شوراهاى ولایتى، تدوین و تصویب قانون اساسى و اصلاحات پولى، حقوق بشر و معارف و تحصیلات عالى به وجود آمده است که به طور قطع نمى توان از اینها چشم پوشى نمود.
۱ / ۱ – مدرسه سازى (مکتب) و معارف
بدون شک، یکى از عناصر کلیدى توسعه یک کشور را توسعه معارف (آموزش و پرورش) آن تشکیل مى دهد، طبیعى است که پیشرفت معارف نیازمندى امکانات مالى و معنوى فراوان مى باشد.
یکى از ابزارهاى ترقى معارف در هر کشور و جامعه را تأمین سرپناه و یا جا و مکان (مدرسه) براى نشر آن و کتب و معلم تشکیل مى دهد.
روشن است که در طول سى سال بحران و جنگ، ساختمان مکاتب در اکثر نقاط و ولایات افغانستان تخریب گردیده است و فرزندان آن مرز و بوم به جاى قلم، تفنگ بدست گرفته یا با چشمان اشکبار آواره کشورهاى هم جوار گردیدند و امکانات و لوازم مکاتب همه به تاراج و یغما رفتند. اما امروز بعد از آرامش نسبى طوفان حوادث و جنگها و با گذشت چهار سال از عمر نظام سیاسى جدید، وضعیت معارف بهتر شده است که جلوه ها و نمایش آن را مى توان در ساخت و ساز مدارس جدید در اکثر نقاط آرام افغانستان نسبت به گذشته دید.
به عبارت دیگر مى توان گفت: معارف در افغانستان در طول چهارسال گذشته از رشد بسیار بالایى برخوردار بوده است; از جمله در بخش مدرسه(مکتب) سازى و چاپ کتب درسى به طور نسبى خوب درخشیده است که در مورد مدرسه سازى از نظر کیفى آن شاید بتوان گفت که نسبت به نمونه آن در کشورهاى هم جوار برابرى مى کنند، گرچه این مقدار مدرسه به طور قطع تکافویى میلیونها دانش آموز افغانستان را نمى کنند; ولى مى توان گفت مدرسه سازى نسبت به گذشته از رشد قابل توجه برخوردار مى باشد.
البته به علت حجم زیاد دانش آموزان و کمبود آموزگار و معلم در بسیارى نقاط از جمله شهرهایى بزرگ برخى مدارس (مکاتب) دوشیفته حتى سه شیفته (وقت) در طول روز کار مى کنند که این به طور قطع از نظر روحى و روانى براى آموزگاران و کادر ادارى آن داراى آثار و پیامدهایى خواهد بود; لذا معلمین از کمبود پرسنل و پائین بودن معاشات (حقوق) و فرسودگى شغلى و برخى امکانات دیگر نظیر لوازم آزمایشگاه، (لابراتوار) و فضاى ورزشى محدود گله و شکوه دارند.
اما ضعفى که در شرایط کنونى در مدارس مربوط به معارف افغانستان از سوى دانش آموزان و والدین آنها اظهار مى گردد و از آن ناله مى کنند در رابطه با رفتار خشن برخى از معلمان و متصدیان مدارس با دانش آموزان مى باشد.
سطح پائین سواد و دانش معلمان و فرسودگى نظام و متون درسى دانش آموزان از جمله مشکلات و نارسائیهاى دیگرى معارف افغانستان در شرایط کنونى مى باشد که امیدواریم با تلاش و برنامه ریزى و جدیت و همکارى متقابل معارف و مردم شاهد رشد و شکوفایى و درخشش علمى و فرهنگى فرزندان آینده کشورمان در عرصه هاى مختلف بین المللى در آینده نزدیک باشیم.
در میان ولایات مهم افغانستان هرات یکى از پیشتازان عرصه معارف مى باشد. هرات به علت اهمیت جغرافیایى، فرهنگى، سیاسى، تاریخى و مردم نجیبى که دارد از توجهات و کمکهاى زیادى مؤسسات خارجى و دولتى برخوردار بوده که در عرصه معارف از جمله مدرسه سازى از پیشرفت و رشد بالایى برخوردار گردیده است.
مناطق شمال و مرکزى (هزاره جات) و شرق نیز به طور نسبى وضعیت معارف بهبود یافته است. اما مناطق جنوب و برخى از نقاط شرق کشور که هم مرز با پاکستان و بستر پرورش و خیزش طالبان مى باشد، معارف از رشد منفى برخوردار بوده است ; زیرا طالبان و مردم هم فکر آنها به دلیل آگاه و روشن شدن افکار فرزندانشان از فعالیت معارف با تهدید و ارعاب مردم عادى و سوزاندن مکاتب جلوگیرى مى کنند.
البته باید یادآور شد که هنوز معارف و فرزندان آن با گردنه هایى پرپیچ و خمى زیادى روبرو هستند و قابل یادآورى است که متأسفانه در زمینه توسعه معارف در بعضى مناطق نیز تبعیض گونه برخورد مى گردد.
۲/ ۱ ـ توسعه مخابرات و ارتباطات
افغانستان در طول سالهاى گذشته، یکى از محروم ترین کشورها از نظر وسایل ارتباطاتى; چون تلفن، موبایل، اینترنت و فکس و… بود.
خطوط تلفن شهرى، محدود به چند شهر عمده کابل، هرات، مزار شریف، جلال آباد و قندهار و برخى دیگر آن هم به صورت خصوصى و مراکز دولتى بود که سیستم و دستگاه آن به قول معروف (مربوط به عصر دقیانوس یا خدا بیامرز بود).
چون ولایات مرکزى و بسیارى از ولایات دیگر، ولسوالى ها (شهرستانها) و روستاها از نعمت خطوط تلفن حتى پست خانه محروم بودند، اما امروز در عرصه مخابرات و تکنولوژى آن تفاوت بسیار فاحش به وجود آمده است، به طورى که از مرز اسلام قلعه در هرات گرفته تا شیرخان بندر و حیرتان و بولدک و بسیارى از نقاط مرکزى تحت پوشش شبکه موبایل و اینترنت قرار گرفته است.
شرکتهاى خصوصى موبایل ـ روشن، افغان بى بسیم و در این اواخر افغان تلسکام ـ با همکارى و مشارکت وزارت مخابرات در گسترش و رشد آن نقش داشته اند، به طورى که امروز در سطح شهرهاى عمده از جمله کابل دسترسى به سیستم کارت موبایل بسیار سهل و آسان مى باشد که حتى پسربچه هایى زیر ۱۵ سال را هم مى بینیم که گوشى موبایل در دست دارند. امروز جایى بس خوشى است که فضاى شهرهاى افغانستان را امواج آنتن هایى موبایل به جاى امواج انفجارات و غرش گلوله ها و طیاره هاى جنگى گرفته است.
آثار و پیامدهاى موبایل
طبیعى به نظر مى رسد که به موازات پیشرفتهاى صنعتى و تکنولوژى مضرات، آثار و پیامدهاى منفى را نیز به دنبال دارد; یعنى هر نوآورى داراى سود و زیان مى باشد، لذا رشد و توسعه شبکه مخابرات و موبایل و اینترنت در افغانستان همانند سایر جوامع دنیا نیز داراى آثار مثبت و منفى مى باشد. آثار مثبت آن واضح است.
از جمله آثار و پیامدهاى شرکتهاى موبایل در جامعه سنّتى، مذهبى و فقیر افغانستان استفاده سوء و نابجا از آن نظیر ایجاد مزاحمت ها براى خانواده ها، دختران مجرد جوان، رشد فعالیت زیرزمینى گروههاى مافیایى و تبهکاران حرفه اى مى باشد که متأسفانه برخى از خانواده ها و افراد از این ناحیه آسیبهایى را دیده اند، لذا به آن به دیده منفى نگاه مى کنند. به هر حال آنچه مهم است استفاده درست و معقول از تکنولوژى مى باشد.
۳/ ۱ ـ گسترش رسانه ها
افغانستان تا قبل از کودتاى ۷ ثور ۱۳۵۷ داراى یک شبکه تلویزیونى (کابل) و یک رادیویى سراسرى بود که در مراکز برخى از ولایات عمده قابل استفاده و دریافت بود، فقط رادیو کابل در اکثر نقاط قابل شنیدن بود. در عصر حکمروائى حزب خلق و پرچم نیز چنین بوده و برنامه هایى آن از صبح تا ۱۲ نیمه شب محدود مى شد.
در روزگار حاکمیت مجاهدین به علت نبود پرسنل و امکانات ; چون برق سراسرى بودجه و توان مالى، شبکه تلویزیونى کابل حداکثر از ساعت ۴ بعد از ظهر تا ۱۰ شب برنامه پخش مى کرد; اما رادیوى آن وضع بهترى داشت که آن هم بیشتر از ۱۲ ساعت برنامه نداشت. در زمان حکومت طالبان نیز وضعیت بهتر از گذشته نبود بلکه بدتر از آن بود، زیرا طالبان فعالیت تلویزیون که آن را جعبه شیطانى مى گفتند، به کلى تعطیل نمودند. فقط رادیو کابل که به رادیو شریعت تغییر نام داده بود حداکثر ۱۸ ساعت برنامه داشت.
تا چهار سال قبل وضعیت تنها رادیو و تلویزیون کابل بسیار وخیم بود و شنیدن صداى آن فقط در کابل و نواحى آن محدود مى شد.
امام امروز رسانه هاى صوتى و تصویرى چون رادیو و تلویزیون و مطبوعات بسیار گسترش یافته است، در افغانستان هم اکنون ۶ شبکه تلویزیونى بیش از ۱۰ شبکه رادیوى سراسرى به نامهاى رادیو کابل، آرمان، سلام وطندار، صلح، صداى افغانستان، ترکیه، نوا، آریانا، کلیپ، آزادى، ظفر، اکثراً با حداقل ۱۸ ساعت در طول شبانه روز فعالیت و برنامه پخش مى کنند. شبکه هاى تلویزیونى چون ملى (کابل سابق)، آریانا، طلوع، افغان تیوى، آیینه و شمشاد داراى برنامه هاى سیاسى، خبرى، اجتماعى، و پزشکى (طب) اکثراً موسیقى و هنر مى باشد. عیب کلى در برنامه هاى تلویزیونى افغانستان عدم توجه به مسایل و مشکلات اجتماعى و اخلاقى است که در برنامه هاى آن مسائل اسلامى و عنعنات بومى و اصلى مردم به ندرت مطرح مى گردد و مردم و خانواده ها به ویژه اهل مذهب و دین از تماشاى تلویزیونهاى کابل خسته شده و اکثراً جز اخبار بقیه برنامه هاى آن را نگاه نمى کنند، بلکه در عوض شبکه هاى قابل دریافت تلویزیونهاى ایرانى را تماشا مى کنند. البته تلویزیونهاى کابل پیشرفت هایى در تهیه اخبار و برنامه ها و کیفیت پخش و دوبلاژ نموده اند به طورى که بسیارى از فیلمهاى خارجى را با ترجمه فارسى درى پخش مى کنند. در کل مى توان گفت از نظر کمیت و کیفیت تفاوتهاى زیادى نسبت به گذشته نموده است که ناگفته نماند به غیر از شبکه ملى، سایر شبکه ها از سوى بخش خصوصى و کمکهاى مؤسسات خارجى تأمین مى گردد.
عیب دیگر این شبکه ها و مطبوعات آزاد در افغانستان این است که همواره فقط به کاستیهاى موجود و رهبران جهادى توجه دارند و نسبت به راه حل مشکلات; چون فساد ادارى، نظافت، بهداشت فردى ،اجتماعى و اخلاقى و حفظ فرهنگ ناب اسلامى و در کل معنویات و حتى خطرات طالبان و تحلیل مسایل بین المللى کمتر توجه دارند، تقریباً مى توان گفت که برنامه هاى آنها با موسیقى عجین شده که با آن شروع و ختم مى گردد؟!
۴ / ۱ ـ امنیت نسبى
براى مردم خسته از جنگ و تشنه آرامش، برقرارى امنیت عمومى به ویژه در مسیر راهها و شهرهاى عمده و کاهش اصطکاکهاى اجتماعى بهترین هدیه و ارمغان مى باشد.
در گذشته تضادهاى قومى و گروهى امنیت و آسایش را از عامه مردم سلب کرده بود به طورى که اقوام کشور نمى توانستند به آسانى در محدوده جغرافیایى همدیگر (که کشور را عملاً بین اقوام تقسیم کرده بود.) وارد شوند. بطور مثال مسافرت هزاره ها به مناطق عمدتاً پشتون و یا تاجیک نشین بدون ترس و خطر نبود.
گذشته از آن در اکثر نقاط کشور گروههاى مسلح محلى بى بند و بار، وجود داشتند که مردم از شرارت آنها در عذاب و رنج بودند و هیچ گونه احساس امنیت نداشتند. حذف کردن رقبا و تضییع حقوق افراد و زور گویى و ظلم به صورت کارهاى عادى افراد مسلح درآمده بودند. اما امروز با تشکیل دولت و نهادهایى; چون اردو و پلیس ملى گرچه به طور محدود وضعیف آن و حضور نیروهاى ایساف یا حافظ صلح و امنیت وضع امنیتى با گذشته تفاوتهایى نموده است به طورى که مردم مى توانند با آرامش خاطر در سطح شهرها تردد و یا از شهرى به شهرى دیگر رفت و آمد نمایند. البته، مشکلات امنیتى در مسیر شاهراههاى عمده به ویژه راههاى فرعى وجود دارند، دلیل آن هم حضور گروههاى شورشى; چون طالبان و عدم حضور نیروهاى دولتى، اردو و پلیس ملى مى باشد.
باید پذیرفت که امنیت کامل در هیچ کشورى امکان پذیر نیست; زیرا به طور طبیعى در هر جامعه افراد خرابکار و کج رفتار وجود دارند. اما در کشور جنگ زده و بى سر و سامانى; چون افغانستان برقرارى امنیت کامل در شرایط کنونى نیازمند نیرو و امکانات زیاد مى باشد.
۵ / ۱ ـ بهبود راهها و حمل و نقل (ترانسپورت)
باید، اذعان نمود که از جمله تغییرات نسبى به وجود آمده در افغانستان بهبود راههاى مواصلاتى، وسایل حمل و نقل (ترانسپورتى) است. در طول سى سال گذشته تمام جاده هاى کشور از بین رفته بود. رسیدن مسافران و یا اموال تجارتى از شهرهاى مرزى به پایتخت و یا بالعکس و یا از جنوب به شمال و بالعکس، روزها و هفته ها را در میان گرد و غبار و خاک و بیم و ترس از سارقان در بر مى گرفت. اما امروز وضع راههاى عمومى و مهم مواصلاتى کشور وسایل ترانسپورتى مسافربرى و باربرى بسیار بهتر شده است.
اغلب مسافران در مسیر شاهراههاى عمومى کشور از ماشینهاى (موترها) نوعى آلمانى به نام ۳۰۳ (مدل ولو) که برخى آن داراى امکانات سرد و گرم کننده مى باشند، استفاده مى کنند که تا حدى از امنیت، آسایش و قیمت پایین برخوردار مى باشند.
تجار و صاحبان بار و اموال تجارتى نیز اغلب از نوع ماشین (موتر) نوعى تریلى (تریلر) استفاده مى کنند. وسایل کوچک مسافربرى از نوع کرولا و تویوتا و… ساخت کشور ژاپن در مسیر راهها نیز کار مى کنند. گرچه هنوز هزاران کیلومتر راههاى دیگر نیز نیازمند بازسازى و تعمیر و حتى نوسازى مى باشند که انتظار مى رود دولت و جامعه جهانى براى آباد نمودن کشور گامهاى مؤثر و عملى و جدى را بر دارند.
۶/ ۱ ـ اختلاط فرهنگى
اگر فرهنگ یک جامعه را به داشتن اشتراکات زبانى، عادات، آداب، نوع کردار و لباس تعبیر کنیم مى توان گفت: مردم افغانستان به لحاظ تعدد اقوام از ویژگیهاى فرهنگى خاص خود برخوردار مى باشند، زیرا اقوام افغانستان هر کدام داراى زبان و گویش و عنعنات بومى خود مى باشد.
هزاره ها، ازبکها، پشتونها و تاجیکها هر کدام مختصات فرهنگى خود را دارند.
با مهاجرت افغانها به کشورهاى هم جوار، فرهنگ بومى آنها نیز تحت تأثیر فرهنگ محیط قرار گرفتند به طورى که باشندگان مناطقى چون هرات، فراه، نیمروز و مناطق مرکزى و شمال و حتى برخى از شهروندان کابل تحت تأثیر اصطلاحات و واژه ها و نوع حجاب و در یک کلام فرهنگ ایرانى و پاکستانى و برخى از کشورهاى دیگر قرار گرفته اند.
زنان و فرزندان افغانى برگشته از ایران معمولاً از پوشش و حجاب و کلمات و واژه هاى ایرانى استفاده مى کنند، پوشش چادر مشکى یا سیاه، مانتو شلوار زنانه و گویش فارسى ایرانى و برگزارى مراسم عروسیها و سایر موارد خود گویایى از تأثیر فرهنگ محیط مهاجرت به ایران مى باشند.
در رابطه با پناهندگان برگشته از پاکستان نیز وضعیت چنین است. به طور خلاصه باید گفت: مهاجران افغانى برگشته از کشورهاى دیگر با سبد پر از رسم و سوغات فرهنگى، حتى در زمینه هاى هنرى و ورزشى و بهداشتى به وطن آمده اند. در میان پوشش زنان و دختران و فرزندان افغانى در شهرهاى کابل، هرات، مزارشریف، با میان و خیلى از نقاط دیگر بورقه که به عنوان پوشش زنان شهرى کشور در گذشته بود کمتر دیده مى شود. فقط خانواده ها و زنانى که در همه شرایط حاضر به ترک خانه هاى خویش نشدند و در شهر خود باقى ماندند و هم چنین خانواده هاى سنتى از حجاب محلى و بومى و ازجمله پوشش بورقه استفاده مى کنند.
۷ / ۱ ـ تراکم و رشد جمعیت شهرها
باپرچیدن خیمه هاى حکومت جهل و شکستن استوانه هاى نظام طالبان و ظهور نظام جدید سیاسى تعداد زیادى مردم از داخل و خارج کشور به سوى شهرهاى عمده از جمله کابل و هرات و مزار شریف و قندهار روى آوردند.
در حالى که در طول ۲۵ سال گذشته به ویژه در ایام حاکمیت مجاهدین و طالبان هر روز مردم شهرها را به سوى کشورهاى هم جوار و یا دهات اصلى خویش ترک مى کردند، شهرها هر روز از سکونت شهروندان خالى مى شدند و هر روز شهرها خلوت تر مى گشتند اما امروز شهرهاى عمده و مهم کشور با سیل از جمعیت روبرو است.
کابل که جمعیتش چهار سال قبل نزدیک به نیم میلیون نفر رسیده بود اما حالا به ۵/۴ میلیون نفر بالغ مى شود.
تراکم جمعیت شهرها پیامدهایى; چون گسترش بى رویه و نامناسب شهرها، فقر و بیکارى، ناهنجاریهاى اجتماعى، کمبود مسکن، افزایش اجاره بهاء آن و کمبود فضاهاى آموزشى، تفریحى، ورزشى، بهداشتى، درمانى و حتى وسایل حمل و نقل عمومى شهرى و افزایش ضایعات و زباله هاى شهرى و کاهش امکانات زندگى، آب برق و لوازم رفاهى، گرانى مواد خوراکى را در پى داشته است، متأسفانه در بسیارى از شهرهاى افغانستان; چون کابل تغییراتى در بافتهاى اجتماعى و فرهنگى و جغرافیایى آن البته به طور ناخواسته ایجاد شده است. به طور نمونه کابل از نظر بافت اجتماعى به سه قسمت عمده جغرافیایى غرب و شمال و شرق جنوب تقسیم شده است، در غرب کابل بیشتر هزاره ها و در شمال آن تاجیکها و شرق و جنوب بیشتر پشتونها جابه جا شده است.
البته این تغییرات ممکن است، هم منافع و هم مضرات را در قبال داشته باشد، لذا خطر آن وجود دارد که اگر فکر اساسى صورت نگیرد یکى از معضلات و مشکلات جدى افغانستان در آینده رشد و تراکم بى رویه جمعیت خواهد بود که این امر خود داراى آثار منفى و پیامدهاى سوء اجتماعى، اقتصادى، فرهنگى و امنیتى خواهد بود. به طورى که اکثر خانواده ها در شهرهاى بزرگ از طریق کار در کنار سرک (خیابان) و یا دست فروش و امثال آن امرار معاش مى کنند. و فرزندان آنها نیز در زیر خیمه ها و یا در خرابه ها متولد شده و در همان جا درس مى خوانند و بدبختانه با فقر و جهل بزرگ مى شوند.
هم اکنون، وضعیت فقر و بیکارى از جمله در شهر کابل به طورى جدى است که طول و عرض سرکها و پیاده روهاى مرکز شهر را فروشندگان البسه، مواد غذایى و کتاب فروشها و… اشغال نموده است.
اما نکته جالب که از لحاظ اجتماعى به نظر مى رسد کاهش تنشها و حساسیتهاى قومى در میان مردم شهرها و کوچه و بازار مى باشند; زیرا قبلاً تنشها و حساسیتهاى قومى به دلایلى وجود داشت و بسیارى از اقوام در سطح شهرها از جمله کابل و هرات تحقیر و توهین مى گردیدند، اما حالا نسبت به گذشته این تنشها کاهش چشمگیرى داشته است.
(ادامه دارد)
ثبت دیدگاه