افزونه جلالی را نصب کنید. Saturday, 14 September , 2024 تعداد کل نوشته ها : 694×

besharat news

زندگی نامه شهید سید على علوى
16 آبان 1400 - 15:47
شناسه : 1766
بازدید 439
8
زندگی نامه شهيد سيد على علوى زندگی نامه شهيد سيد على علوى
پ
پ
شهید سید حبیب الله «حاکم زاده» مشهور به سید على «علوى» فرزند سید سلطان شاه در سال ۱۳۴۴ شمسى در یک خانواده مذهبى و سرشناس شهر مزار شریف دیده به جهان گشود.
او برخلاف اطفال دیگر در سن ۵/۵ سالگى شامل مکتب سلطان غیاث الدین گردید و پس از طى دوره متوسطه در این مکتب تحصیلاتش را تا صنف یازدهم در لیسه تجربوى شهید عبدالخالق مزار شریف ادامه داد سالهاى تحصیل سید على در این لیسه مقارن بود با کودتاى ننگین هفت ثور و پدیدار گشتن سایه شوم مکتب الحادى کمونیزم در کشور اسلامى ما. از آنجاییکه سید على در جریانات فرهنگى ـ سیاسى کتابخانه جوادیه شرکت داشت به تلاش و جدیّت بیش از پیش پرداخت تا اینکه در سال ۱۳۶۱ عرصه را براى فعالیتهاى انقلابى تنگ دید و خطر دستگیرى تهدیدش نمود لذا شهر مزار شریف را به قصد ایران ترک کرد وى بلافاصله بعد از ورود به ایران به جمع بچه هاى «بابه مزارى» در تهران پیوست و مشغول آموزش معارف اسلامى گردید.
در اوایل سال ۱۳۶۲ استاد شهید مزارى نظر به وسعت فکر و اندیشه که داشت و از نزدیک با نهضتهاى اسلامى آشنا بود، تعدادى از جوانان علاقمند معارف اسلامى را مشمول حوزه علمیه «قائم» کرد که سید على هم جزء آنان بود این مرکز تعلیمى که در آن از سراسر کشورهاى آسیایى و آفریقائى طلاب جوان گردآمده بودند در شکل گیرى شخصیت سید على رُل مهمى داشت. زیرا که در این مرکز وى ضمن فراگیرى زبان عربى و علوم دینى از طریق گفتگو با طلاب کشورهاى مختلف اسلامى و برگزارى محافل، با دردهاى مسلمانان آشنایى بیشتر حاصل کرد. شهید سید على در این دوره به همراه تعدادى از دوستانش یک نشریه دانشجویى به راه انداخت و همزمان به همکارى در امور طباعتى مجله وزین حبل الله و بولتن خبرى که تحولات نظامى و سیاسى کشور را انعکاس مى داد مى پرداخت.
شهید سید على از آنجائیکه قلبش براى مردم و آئینش مى طپید در مدرسه تاب نیاورد و پس از قریب دوسال تحصیل را رها کرد و با کسب اجازه از استاد مزارى شامل آموزش نظامى که از سوى برادران مبارز بحرینى و عراقى دایر شده بود گردید، هرچند پیشنهاد استاد این بود که او همراه با یک تن دیگر جهت فراگیرى فنون اسلحه سازى و امور نظامى در سازمان آزادیبخش فلسطین «الفتح» بروند ولى انبوه کارها و امورات عملى و یکسرى مسائل دیگر مانع انجام این کار شد. او به زودى لیاقت خود را در این رشته به نمایش گذاشت و با فن نظامى که در آن وقت جنگ چریکى بود آشنایى یافت. بعد از آن بعنوان یک انسان مسؤول و مؤثر وارد میدان کارزار عملى شد و در امور اجرائى انجام وظیفه مى کرد. در اعزامهاى نیروهاى «سازمان نصر» در سالهاى ۶۳ و ۶۴ سهم فعال داشت و سال ۶۳ را اکثرا در جبهات هرات بادغیس و فراه و… سپرى نمود. در موسم حج سال ۱۳۶۴ در جمع هیأت تبلیغى مجاهدین به سرپرستى حجه الاسلام و المسلمین شهید استاد حسینى از سوى شخص استاد مزارى انتخاب شد که على رغم جو اختناق حاکم در آنجا کارهاى محوله را بنحو احسن انجام و نشریات مجاهدین را بطور شایسته پخش نمود.
سال ۱۳۶۵ زمانى که استاد مزارى به قصد بوجود آوردن اتحاد بین گروهها عازم ولایات مرکزى گردید باز سید على شهید همرکاب و همدوش و همراه استاد مزارى بود که در این راه مشکلات فراوانى را در مسیر راهها دیدند که یکبار خداوند(ج) او و استاد عزیز را از یک کمین دولتى نجادت داد و بشکرانه آن در شولگره آمد و در این جبهه ها همانند سرباز مجاهد در کنار دوستان مجاهدش قرار گرفت. بالاخره پس از سالها فعالیت و تلاش خستگى ناپذیر رهبر شهید «استاد مزارى» مردم ما مزه شیرین وحدت را چشیدند و این سید على بود که در سال ۱۳۶۸ بنا بر دستور استاد قاصد «وحدت» بود براى مهاجرین مقیم ایران هنوز بیشتر از یک سال را در ایران سپرى ننموده بود که بار دیگر استاد مزارى در رأس یک هیأت بلند پایه حزب وحدت اسلامى به جمهورى اسلامى ایران تشریف فرما شدند و سید على بار دیگر در کنار استاد شهید مزارى بزرگ قرار گرفت. کاروان عشق و شهادت یکبار دیگر توسط استاد مزارى راهى سرزمین افغانستان گردید و این بار سید على مثل همیشه همدوش استاد در جمع کاروانیان قرار گرفت این کاروان که مرکب از چهل موتر حامل کتب و وسائل فرهنگى بود در سال ۱۳۷۰ از طریق ولایت فراه وارد کشور گردید در این سفر شیاطین با همکارى رژیم نجیب الله دست به دست داده و طرح و توطئه بسیار خطرناک علیه آن ریختند که با هوشیارى و قاطعیت استاد مزارى کمین گیریهاى نیروهاى دولتى و بمبارانهاى متعدد آنان دفع و خنثى گردید و کاروان مجدداً در منطقه چکاب برگشت و سید على فدائى و سرباز درخشان این جمع بود. در همین سفر زمانیکه تعدادى از دوستان استاد شهید بدنبال شایعه شهادت و اسارت او و یارانش وارد خاک افغانستان مى گردند سید على را در کنار استاد مى یابند در حالیکه استاد از دریا ماهى مى گیرد و براى چند نفر محدود که نزدش مانده اند نان مى پزد، عکسهاى که سید على و استاد را با مسافران از ایران رفته در این دشت برهوت «دشت بکوا» نشان مى دهد حکایت از رازهاى دارد که هنوز مردم ما بدان آشنائى کامل نیافته اند و آن وقت بود که دوستانش سرنوشت عمرمختار رهبر مبازر لیبایى را براى استاد شهید مزارى بزرگ و محافظ دوست داشتنى او سید على پیش بینى مى کرد که عاقبت هم چنین شد. استاد مزارى که تنها سید على جوانمرد را در کنار خود داشت از بیابانهاى مناطق قندهار و زابل گذشته و خود را بطور شگفت انگیزى در جاغورى و از آنجا به بامیان رسانیدند و این زمانى بود که کنگره بامیان در غیاب، استاد مزارى را به عنوان دبیر کل حزب وحدت اسلامى برگزیدند. و شهید سید على پس از سقوط مزار شریف در اوائل سال ۷۱ طى یک مأموریت و دستور استاد چند روز قبل از سقوط کابل خود را آنجا مى رساند.
n پس از پیروزى انقلاب اسلامى
پس از پیروزى انقلاب اسلامى و رفتن استاد مزارى به کابل شهید سید على بعنوان منشى و یاور استاد در کنار او ایفاى وظیفه مى نماید در جنگهاى اخیر بارها و بارها شجاعت و شهامت خویش را به نمایش مى گذارد و به رتبه دگر جنرالى نایل مى شود.
در خزان ۷۲ به دستور استاد مزارى، سید على مأموریتى به ایران مى رود در این سفر بود که خانواده سید على در صدد برآمد تا براى این سرباز فداکار شریک زندگى انتخاب کنند اما سرنوشت و دست تقدیر خیال دیگر داشت تلاش خانواده منجر به این شد که دخترى را براى او نامزد کردند و تمامى زمینه ها براى عروسى آماده شد که پیغام استاد مزارى رسید که سید على باید به کابل برگردد این سرباز قهرمان و قومندان وظیفه شناس مراسم عروسى را رها کرده به سوى کابل شتافت در حالى که نامزد و خانواده اش در انتظار برگشت و او عروسى او بودند خبر اسارت و شهادت او را در کنار رهبرش شنیدند، به نقل از یکى از شاهدان عینى در روز شنبه ۲۰/۱۲/۱۳۷۳ وقتى که استاد مزارى مى خواست براى مذاکره با گروه طالبان با موتر به سوى چهارآسیاب برود یکى از همراهان استاد را از موتر پائین و خود سوار مى شود و این جمله را مى گوید:
«من در کنار استاد مى نشینم چون در روزهاى خوشى در کنار او بودم باید در روزهاى سختى هم در کنار «بابه ام» باشم.»
سرانجام پیکر پاک و شکنجه شده سید على و رهبرش مزارى بزرگ پس از ۱۷ روز تشییع روى شانه هاى مردم عاشق و فداکار هزاره جات و صفحات شمال کشور و به تاریخ ۷/۱/۷۴ مقارن ظهر روز دوشنبه به دست برادر بزرگوارش و مسؤولین حزب وحدت اسلامى در کنار رهبر و در زادگاهش به خاک سپرده مى شود و حفره تنگ قبر به بیشتر از یک دهه تلاش و شورشگرى او خاتمه مى دهد. اما این شورشگرى و تلاش از سوى یاران سید على هرگز به پایان نخواهد رسید مگراینکه آرمان بلند این قهرمان تاریخ تحقق پیدا کند.
روحش شاد و راهش پررهرو باد. والسلام

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.